اخبار برگریده
شنبه, 08 ارديبهشت 1403 10:51

دوشنبه, 08 آبان 1402 ساعت 12:22
  • .

نگاهی به وجه تسمیه شهر شوقان در خراسان شمالی

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

دکتر حسن ستایش در مقاله جدید خود به وجه تسمیه شهر شوقان در خراسان شمالی پرداخته است.

به گزارش نسیم امروز ، متن کامل این مقاله به شرح زیر است:

شهر شوقان با مختصات طول جغرافیایی 56 درجه و 88 دقیقه و عرض جغرافیایی 37 درجه و 33 دقیقه با ارتفاع 1340 متر در 63 کیلومتری جنوب غربی شهر بجنورد مرکز استان خراسان شمالی قرار دارد . این آبادی تا پیش سال 1379 روستایی از توابع شهرستان جاجرم بود که در تقسیمات کشوری جدید به عنوان یکی از شهرهای این شهرستان محسوب گردید.

بر اساس کتاب نزهة القلوب (ص 192) شوقان به عنوان یکی از شهرهای متوسط و کهن بیست پاره دیه در تابعیت داشته و جزء اقلیم چهارم به حساب می آمده است . این جاینام در کتابهای تاریخی با املاهای مختلف ذکر شده است ؛ از جمله در مرآة البلدان (ص273) به صورت شوغان و در سفرنامه خراسان و سیستان کلنل ییت( ص 359) به صورت شوقان ضبط گردیده است.

اما عطا ملک جوینی در تاریخ جهانگشا (ج3، ص 427) شکل صحیح آن را شغان با غین و شوغان به علاوه واوی بعد از شین می داند و بلوکی را که قریه مزبور قصبه آن است و جلگه ای را که هم بلوک مذکور در آن واقع است و هم رودی را که از آن نزدیکی می گذرد، همه را به نام قریه شغان ، بلوک شغان و جلگه شغان و رود شغان می نامد ؛ البته این قصبه در نسخه بدل های متعدد به صورت نفاق ، شعبان ، باسقاق و بیلقان آمده است که صورت تحریف شده و تصحیف شده شغان است.

قدیمی ترین اثری که در آن ذکری از این آبادی به عمل آمده سفرنامه ابودلف ( ص 160) است که به قرن چهارم هجری قمری باز می گردد. شوقان در این سفرنامه به صورت اسبیقان یا اسفینقان یاد شده است ؛ اما املای تصحیف شده آن را به صورت شقان و سوقان و اسسقان نیز استنساخ کرده اند (همان ، ص84). یاقوت حموی نیز در معجم البلدان از آن به صورت اسفینقان یاد کرده که شهری از توابع نیشابور بوده است.

برخی معتقدند اصل این واژه شقّان است که ریشه در زبان عربی دارد.در این راستا یکی از رجال و محدثین و فقهای بزرگ شیعه به نام امام محمد شقّانی می گوید : « من اهل شهر شقّان هستم . این شهر دو کوه دارد که از هر کدام چشمه ای می جوشد که آب منطقه را تأمین می کند».

او می افزاید: « شکل درست این کلمه شِقّان ( به کسر شین) است ولی به شَقّان ( به فتح شین) مشهور است» ( انساب سمعانی ج 3 ، ص442 ). بر این اساس « شَق» به معنای شکاف یا حفره ای است که آب از آن خارج می شود و شقّان اسم مثنی به معنای دو چشمه که از دل کوه برآمده است. این نظریه ریشه شناختی در نزهة القلوب ( ص197)هم ذکر گردیده است.

اما عطاملک جوینی وجه تسمیه فوق را نمی پذیرد و می گوید : « در نزهة القلوب این نام را به اشتباه شَقّان ( مشتق از واژه عربی « شَق» ) به معنای سفت خوانده اند» ( تاریخ جهانگشا، ص197 ) ؛ در حالیکه منظور حمدالله مستوفی از « شَق» معنای حفره و شکاف آن بوده است ؛ نه معنای سفت ؛ و صاحب جهانگشا بین دو معنای شَق خلط کرده است.

از سوی دیگر وجه تسمیه شقّان به معنای دو چشمه اساساً با توپوگرافی و موقعیت طبیعی این آبادی سازگاری ندارد . زیرا طبق مشاهدات ابودلف ، جهانگرد معروف عرب، این آبادی در سمت غرب گدار شمالی آلاداغ واقع است که در بالای آنجا چشمه عظیمی از سنگ بیرون می آید و یکی از منابع رود اسفندویه را تشکیل می دهد.(سفرنامه ابودلف، ص160) و از عوارض طبیعی که نشان از دو کوه و دو چشمه باشد خبری نیست.

در همین راستا ، کلنل مک گرگر افسر ارتش انگلستان در مسافرتی که در سال 1875 میلادی ( 1253 هجری شمسی) به خراسان داشته است در کتاب شرح سفری به ایالت خراسان ( ص 104) می گوید: چشمه ای که آب این آبادی (شوقان) را تأمین می کند از کنار صخره کوهی به شدت فوران می کند. یعنی بیش از یک چشمه در آنجا وجود ندارد و بنابراین شوقان به معنای دو حفره ( شقان) در طبیعت مصداق عینی ندارد .

چیزی که در میان این دو تحلیل مسلم فرض شده است وجود آب فراوانی است که از دل کوه آلاداغ می جوشیده و تمام دشت شوقان و آبادی های اطراف را مشروب می ساخته است. بر این اساس طبق فرهنگ نام شهرها و برخی آبادی های کهن ایران (ص176) شوقان در حقیقت همان « شوان» است یعنی آنجا که آب روان دارد.

تحلیل ساختواژی این وجه تسمیه بدین گونه است که شوقان از اجزای « شو+ ق+ ان» ترکیب شده است. جزء اول « شو» از ریشه شستن است و جزء دوم آن « ق» معرّبِ (تازی شده) «ک» است که به عنوان واج میانجی برای التقای دو مصوت ( o ) و (ɑ ) بین دو تکواژ « شو» و « ان » به کار رفته است ؛ و در حقیقت تکواژ « قان» به عنوان پسوند انتساب ایفای نقش می کند .

ایرادی که بر وجه تسمیه فوق می توان وارد کرد این است که » شو» به عنوان ستاک فعل شستن به معنای آب فراوان فرض شده است که از چشمه ای بیرون می آید . در حالیکه همه می دانند که « شو » به معنای آب فراوان نیست؛ و وجه نامگذاری شوقان به خاطر شستشوی فرش و لباس و غیره هم نبوده است. لذا تکواژ « شو» نیز نمی تواند مبنای وجه تسمیه آبادیی باشد که معنای فراوانی آب را به ذهن متبادر سازد.

اما کتاب جغرافیای تاریخی بجنورد (ص76 ) اصل این واژه را شوقان میداند. از آن سو کتاب فرهنگ جغرافیایی ایران- خراسان ذیل مدخل شوقان به شوهان هم اشاره کرده است که تحریف شده شاهان است. اگر شواهد تاریخی شوهان را تأیید کند تغییرات آوایی آن در زبانشناسی کاملا قابل توجیه است و می توان گفت که به دلیل قریب المخرج بودن واج های / h / و / G/ در ناحیه حلق دستگاه گفتار، شوهان به مرور زمان به شوقان تبدیل شده است و این یک فرایند طبیعی در زبانشناسی تاریخی است.

با پیگیری این سرنخ ریشه شناختی و جستجوی بیشتر در تاریخ به این نتیجه می رسیم که شوهان تحریف شده شاهان بوده که بعدها طبق فرایند آوایی فوق به شاغان تبدیل شده است ؛ یعنی « شوقان » در اصل « شاغان» بوده است . دلیل این مدعا در کتاب تاریخ ایران دوره تیموریان (ص41) آمده است که در آن می خوانیم : « هنگامى كه حسن دامغانى قلعه «شاغان» را در جوار جاجرم پس از فتح مشهد و توس محاصره كرده بود، آنان با حمله شگفت‌آورى سبزوار را متصرف شدند.»

با توجه به این سند تاریخی، باید گفت که اصل واژه شوقان به «شاغان» بر می گردد که صورت تعدیل یافته (شاه قان ) می باشد . مانند خاقان و شایجان (شاه جهان ) و شبورغان که در اصل «خان قان » ، «شاه جان» و« شاپورگان» بوده اند . در این ساخت واژگانی تکواژهای «قان» و «گان» و «کان» و« جان« پسوندهای توپونیم ساز ( اسم مکان ساز) هستند که به اسامی «شاه» و «خان» و « شاهپور» و ... افزوده می شوند و معنای حاکم نشین را می رسانند.

بنابراین، بر خلاف آنچه مشهور است شوقان به معنای دو حفره، ریشه در شقّان زبان عربی ندارد؛ بلکه یک کلمه کاملاً فارسی است و نام شوقان را به این دلیل روی این شهر گذارده اند که در زمان حکومت ساسانیان این منطقه سرزمینی شاه نشین بوده است .

اکنون روستایی به نام شاغان (شاغون) در شهرستان جهرم و دو روستای شوهان در استان های خوزستان و کرمانشاه وجود دارند که با شوقان از یک ریشه اند و وجه تسمیه مشابه دارند.

چند اصطلاح زبانشناختی:

*تحریف یعنی غلط املایی ناشی از شباهت حروف ؛ مانند تبدیل شدن خراشا به خداشا و لنگر به لنگه ( مرآه البلدان ، ج1 ، ص 272)

تصحیف یعنی غلط املایی ناشی از جابجایی نقطه ها در یک کلمه یا کم و زیاد کردن سرکش در (ک) و (گ) ؛ مانند تبدیل شدن دهگاه به دهکاه و اسفیدان به اسفندان (همان)

*تغییر آوایی یعنی تغییر یک واج ناشی از اعمال قواعد فرایندهای آواشناختی ؛ مانند تبدیل شدن کچلانلو به کچرانلو و قره جنگل به قراجنگل (همان )

Submit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn

نظر دادن

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.


عناوین روزنامه‌های امروز




یادداشت؛ مقاله

گزارش تصویری









بامی1

بامی2




  • این تابستون برنامه هات جایزه داره