ضرورت توسعه فنی و حرفهای
دکتر محمد ابراهیم محمدی
به گزارش نسیم امروز متن کامل این یادداشت به این شرح است:
یکی از اشتباهات بنیادینِ نظامِ آموزشِ رسمی ما، که همچنان در سایهی توجیهاتِ ناکافی پنهان مانده، کمانگاری و تضعیفِ جایگاهِ آموزشهای فنی و حرفهای در مدارس است. این سیاستِ نادرست، به تورمی ناخواسته از مدارکِ نظری انجامیده و لشکرِ بیکارانِ مدرکدار را پدید آورده است؛ جوانانی بیمهارت اما مدعی که امروز، کشور را در بنبستی ناگزیر گرفتار ساختهاند و چشمانتظارِ معجزهای دستنیافتنیاند.
ایرانِ پهناور ما، با اقلیمهایِ گوناگونِ فرهنگی، هنری و حرفهای، ظرفیتِ احیایِ صدها کارِ بر زمین مانده را داراست، اما بهسببِ همین نگاهِ نادرست و رویکردهایِ غلط، این استعدادها بیثمر ماندهاند.
در کمالِ تأسف، بخشِ فنی و حرفهای و مهارتی، بهجایِ پویش و بالندگی، مسیری معکوس پیموده است؛ بهگونهای که سازمانهایِ متولیِ هدایت، برنامهریزی، آموزش و کارشناسیِ آن، روزبهروز کوچکتر شدهاند.
این بیمهریِ نسبت به رشتههایِ فنی و حرفهای، نه تنها مانعِ احیا و بهروزرسانیِ صدها رشتهیِ اشتغالزا شده، بلکه در زمینههایِ نوپدیدِ مهندسی، فنی و خدماتی نیز کشور را با تأخیری فاحش مواجه ساخته است.
رشتههایِ فنی و حرفهای که ستونِ فقراتِ نیرویِ کارِ آیندهیِ کشور در حوزههایِ فنی، مهندسی و خدماتی محسوب میشوند و حتی در امرِ فروشِ خدمات و ارزآوری نقشی کلیدی ایفا میکنند، امروز بهسببِ سیاستگذاریهایِ شتابزده و دور از واقعیتهایِ جامعه، گرفتارِ رخوتی عمیق شدهاند.
نگاهی گذرا به وضعیتِ کنونی، نشان میدهد که نه شور و شوقِ گذشته در هنرستانها وجود دارد و نه توجه به خدماتِ جانبی، رنگی از روزگارِ گذشته دارد. در دهههایِ نه چندان دور، شرکتها، کارخانهها و موسساتِ اقتصادی، تولیدی و مهندسی، با هدفِ تربیتِ نیرویِ کارِ ماهر و توسعهیِ آموزشهایِ عملی و کارگاهی، اصرار بر تأسیسِ هنرستانهایِ جوار و تربیتِ نیرویِ کارِ کیفی داشتند؛ اما افسوس که امروز جز حسرت و اندوه، میراثی از آن دوران برجای نمانده است.
تفکرِ وارونهیِ تحولگراییِ مدیران و برخی وزرایِ وقت، مسیرِ روشنِ توسعه را به مسیری سیلابخورده و ناهموار بدل کرد. تحولخواهی و اصلاحطلبیِ بیپشتوانه، چنان بر پیکرِ این سیستم آسیب وارد آورده که برایِ بازگشت به مسیرِ صحیح و بازیابیِ دستاوردهایِ گذشته، سالها زمان و هزینههایِ گزافی نیاز است.
کافیست وضعیتِ کنونیِ فنی و حرفهای را، که جز پیکرهای کمجان نمانده، با شکوهِ آن در دهههایِ هفتاد و هشتاد مقایسه کنیم تا عمقِ فاجعه آشکار شود. گاهی به این فکر میکنم که خسارتها و هزینههایِ تحمیلشده توسطِ برخی وزرا و معاونینِ کمتجربه، اگر بهدقت بررسی شود، بسیار فراتر از خطاهایِ معمول و جبرانناپذیر است.
امروز نه تنها بخشِ فنی و حرفهای از ظرفیتهایِ لازم در صف و ستاد محروم است، بلکه همین اندک داشتهها نیز در مسیرِ درستِ خود قرار ندارند.
دانشگاهِ تربیتِ دبیرِ فنی، که تنها در چند رشتهیِ محدود نیرو تربیت میکند و حتی همین نیروها نیز ترجیح میدهند عنوانِ “مهندس” را یدک بکشند تا “دبیر فنی” - مشابهِ همان توجیهِ نادرستی که تربیتِ معلمها را به دانشگاهِ فرهنگیان تبدیل کرد، دانشگاهی که جز نام، تفاوتِ معناداری با سایرِ دانشگاهها ندارد - نشاندهندهیِ اوجِ انحراف در این بخش است.
این نوعِ راهبریِ ستادی، باعث شده تا هنرستانها نه بویِ فنی و حرفهای بگیرند و نه از تجهیزات و ظرفیتهایِ لازم برخوردار شوند.
تربیتِ نیرویِ انسانیِ آماده به کار، از این مجموعههایِ بیخاصیت دور از دسترس است، چه رسد به آموزشِ مهارتهایِ پایهیِ لازم.
رشتههایِ نظری، بهویژه ریاضی و تجربی، سایهیِ سنگینِ خود را بر سرِ رشتههایِ فنی و حرفهای انداخته و آنها را بیش از همیشه خلوت و بیرونق ساخته است.
رشتههایی که به دلیلِ محدودیت، تنها در چند گرایشِ محدود مانند حسابداری و IT خلاصه شدهاند و شباهتی به رشتههایِ نظریِ پرشمار ندارند.
این نگاهِ نادرست به آیندهیِ فنی و حرفهای، هشداری جدی برایِ چالشی بزرگ است؛ آیندهای که در آن، دانشآموختگانِ این رشتهها، یا بهسببِ تراکمِ جمعیت یا سودایِ مهاجرت، نوری در بازارِ کار نخواهند داشت. آنها نیز، همچون بسیاری از نخبگانِ رشتههایِ نظری، پیش از ورود به دانشگاه، در فکرِ مهاجرت و ترکِ وطن خواهند بود.
ضروری است تا قرارگاهی واحد، سازمانِ فنی و حرفهای را در تولیدِ برنامه و محتوا، تربیتِ نیرو و بهویژه اجرایِ مهندسیشدهیِ آن هدایت کند تا سیاستِ تربیتِ نیرویِ انسانی در این بخش، به واقعیتِ عینی بدل شود و گرهای از مشکلاتِ اشتغالِ کشور گشاید.
باید با توجه به آمایشِ سرزمینی و نیازهایِ آینده در بخشهایِ خدماتی، کشاورزی، مهندسی و غیره، ضمنِ توسعه و تعمیقِ رشتههایِ جاری، به مشاغلِ نوظهورِ مبتنی بر هوشِ مصنوعی و فناوریهایِ نوین نیز پرداخته شود. وزیرِ محترم، با نگاهی متوازن به رشتهها، باید از تورم و تراکمِ بیرویه پیشگیری کرده و دغدغهیِ دلسوزانِ کشور را در قبالِ آینده و نیازهایِ پیدا و پنهانِ مملکت مد نظر قرار دهند.
رهبریِ معظم نیز بارها بر اهمیتِ آموزشِ فنی و حرفهای، به دلیلِ دسترسیِ آسان و سریع به اشتغال، کارآفرینی و حتی ازدواج، تأکید ورزیدهاند.
انتظار میرود با بازنگری در تصمیماتِ اشتباهِ سالها و دهههایِ گذشته، فارغ از جوّسازیها و تصمیماتِ هیجانی، تحولی واقعی در این بخش رخ دهد؛ تحولی که در معنایِ حقیقیِ خود، بازگرداندنِ مجموعه به ریلِ صحیح و کارآمدِ گذشته پس از انحرافاتِ ناخواسته است.
تحولِ معکوسِ امروز، بخشِ فنی و حرفهای را از کارآمدی و هماهنگی با نیازهایِ جامعه بازداشته و این مجموعه را دهها سال از جایگاهِ مطلوبِ خود عقب رانده است در کشورهایی مانند ژاپن، کره جنوبی، چین و مالزی، آموزش فنی و حرفهای جایگاهی برابر با آموزش نظری دارد. در این کشورها:
• حدود ۴۰ تا ۶۰ درصد دانشآموزان در شاخه فنی و حرفهای تحصیل میکنند.
• پیوند ارگانیک بین صنعت و هنرستانها وجود دارد؛ شرکتها در طراحی تجهیز کارگاهها و اشتغال دانشآموختگان مشارکت مستقیم دارند.
• مدارس فنی بهعنوان موتور محرکه توسعه اقتصادی و کارآفرینی شناخته میشوند.
توسعه این آموزشها چهار ضرورت حیاتی برای کشورمان دارد:
1.اشتغال و کارآفرینی: دانش آموختگان فنی بهجای مدرکگرایی، با مهارتهای عملی و کاربردی وارد بازار کار میشوند. این امر بیکاری ساختاری را کاهش داده و به جوانان توانایی راهاندازی کسبوکارهای کوچک را میدهد.
2.تقویت بنیان خانواده (ازدواج): امنیت شغلی و درآمد پایدار ناشی از مهارتهای فنی، امکان تشکیل خانواده را برای جوانان فراهم میکند. یک جوان فنیکار میتواند با اتکا به مهارت خود، آیندهای قابل پیشبینی بسازد.
3.امنیت ملی:بیکاری جوانان بهویژه قشر تحصیلکرده، یکی از بزرگترین تهدیدات امنیت ملی است. مهارتآموزی هم از بروز نارضایتیهای اجتماعی جلوگیری میکند و هم با خودکفایی در مشاغل کلیدی، استقلال کشور را تضمین مینماید.
4.توسعه متوازن منطقهای:با توجه به آمایش سرزمینی، میتوان در هر منطقه رشتههای فنی مطابق با پتانسیلهای بومی (کشاورزی، گردشگری، صنعت و...) توسعه داد که به توزیع عادلانه فرصتها در کشور منجر میشود.
بازگشت به ریشههای قدرتمند آموزش فنی و حرفهای، تنها راه برونرفت از چالش بیکاری و هدررفت سرمایه انسانی است. این تحول نیازمند عزم ملی، بازنگری در سیاستهای کلان آموزشی و تقلید از الگوهای موفق بینالمللی است. همانطور که مقام معظم رهبری نیز بارها تأکید فرمودهاند، مهارتآموزی کلید حل معضل اشتغال و سنگ بنای توسعه پایدار است.
نظر دادن
از پر شدن تمامی موارد الزامی ستارهدار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.



































