چاپ کردن این صفحه .
چهارشنبه, 24 آذر 1400 ساعت 10:32

یاد ایام( 3)/ فرصت خدمت

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

محمد ابراهيم محمدى

وقتی که قرار بود در گوشه ای از گستره مسئولیت پذیری فرهنگی خادمی کنم ،باخود عهد بستم تا تفکر خدمت به خلق را از این زاویه در خود تقویت کنم.

باخودم فکر می کردم که اگر قرار است توشه ای بگیرم ویا ذخیره ای هم آورم ویا حس قرب و وصلی را در خود برانگیزانم از همین راه باید بروم ؛ خدمت وخلوص!

باور داشتم این خود جبهه ای است به امتداد عشق به تمام خوبی ها ودوری از همه پستی وپلشتی ها و باید دراین مسیر هم مکرر شهید شد وهم پرشمار جراحت به جان خرید!

البته کوشیدم برای رسیدم به این فرصت ها ولع نداشته باشم وبرای از دست دادن آن اندوهی به دل راه ندهم !

برای همین هم در گذر تلاطمات، توکلم را صیقل می دادم وباورم را بازیابی می کردم.

براین باورم که کسی خوشبخت است که برای فرصت های خدمت به مردم لحظه شماری کند.

کسی که از خدمت به مردم لذت می برد و به مردم بعنوان خلق وعیال خدا توجه می کند؛ در حقيقت برای خود امتیازی الهی قائل شده است که از میان این همه انسان، برای خیر رسانی وخدمت به مردم انتخاب شده است.

نگاه به خدمت از این زاویه بسیار ارزشمند وستایش آمیز است.

من این نگاه را تنها توجیه برای به میدان آمدن وخود را زیر بار مسئولیت قرار دادن می دانم.

این نگاه فراتر از توجیهاتی چون ترحم ویا مناسبات فرادستی وپایین دستی، یک عقبه مبنایی و دینی دارد.

بااین نگاه یک مدیر خادم نه اینکه باهوش ترین باشد ویا بالادست و برخوردار باشد ؛ که هست اما خداوند به هر دلیلی که باشداو را دوست تر داشته وبرای وسیله خیر شدن انتخاب کرده است.

این وسیله خیر شدن هر چند معانی دقیق وعمیقی هم دارد اما در سطح عادی خود همین است که تو می توانی دست خدا ومجرای اراده او واسباب گشایش ویا هدایت باشی.

واین نه لطف تو به مردم ویا منت تو برخدا بلکه لطف اوست به تو که از میانه این همه به این ماموریت انتخاب شده ای. " يَمُنُّونَ عَلَيۡكَ أَنۡ أَسۡلَمُواْۖ قُل لَّا تَمُنُّواْ عَلَيَّ إِسۡلَٰمَكُمۖ بَلِ ٱللَّهُ يَمُنُّ عَلَيۡكُمۡ أَنۡ هَدَىٰكُمۡ لِلۡإِيمَٰنِ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ "

این نگاه وقتی مبنای خادمی خلق باشد به ماموریتی می ماند که در گستره وسیع امامت و خلافت معنا وامتداد پیدا می کند.

وهرچه این قدرشناسی بیشتر شود ،ظرفیت ها افزون تر می گردد و سطح خدمت به مردم ومراتب خادمی برای جاری سازی اراده الهی عمیق تر می شود.

واین فحوای "فزِدني من فضلک "در دعای رجبیه ویا معنای "وقل رب زدنی علما"قرآن کریم است.

وقتی انسان اينگونه به این دست فرصت ها نگاه می کند مشتاق تر می شود وبرای خدمت فروتنانه ومنت پذیرانه حریص تر می شود.

من همه کارنامه اولیا وپیامبران الهی را از این زاویه تفسیرپذیرتر می دانم؛ کار برای خلق از ناحیه خالق و انجام مأموریت الهی در میان مردم در قامت امام وخلیفه الهی.

اینکه پیامبران بی استثنا_بجز پیامبراعظم اسلام «ص»_ برای خدمت خویش پاداش و مابه ازايي نخواستند وحتی برای بیداری وهدایت گری ایشان خالصانه وحریصانه جانشان را به خدمت گرفتند وتقدیم داشتند، از این منظر قابل دریافت و تحلیل است.

در خدمت به خلق باید این نقشه راه را داشت وکوشیدبا همین فهم ودریافت خدمت کرد به هر نام وعنوانی که باشد.

خدمت خدایی به خلق بزرگترین نعمت است وقتي که رنگ دیگری به خود نگرفته و از سرچشمه خواستها ،نیازها وشهوات شخصی آلوده نشده باشد .

واین خدمت که امتدادی به وسعت یک خواستن از سر نیاز دارد ؛ پاداشش رضایت الهی است واوج آن "ففدیناه بذبح عظیم" است.

این فراز که در جملات امام حسین «ع» نیز آمده است این فرصت را یک طلب می داند:

"وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَى يَدِيَ الْخَيْرَ وَ لاَ تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ وَ هَبْ لِي مَعَالِيَ الْأَخْلاَقِ وَ اعْصِمْنِي مِنَ الْفَخْر"

آخرین ویرایش در شنبه, 27 آذر 1400 ساعت 08:32
Submit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn