ضرورت جاينام شناسي درمنطقه بجنورد
دکتر حسن ستايش
در مطالعه فرهنگ و زبان هر جامعهاي اسامي جغرافيايي اهميت ويژهاي دارند. چرا که اين اسامي معمولاً از زبان بومي همان منطقه زباني گرفته ميشوند.
واژهاي که براي ناميدن مکانهاي جغرافيايي مورد استفاده قرار ميگيرد، جاينام (toponym )نام دارد . اين اسامي مجموعه واژگاني هستند که در گذر سالها و قرنها به وجود آمده و نسل به نسل از پيشينيان به ما رسيدهاند.
هر جاينامي، سه ويژگي مکاني، تاريخي و مفهومي دارد که بازتاب بسياري از دستاوردهاي فرهنگي، تاريخي ، جغرافيايي ، اسطوره اي و زبانشناسي يک ملت است. علمي که به بررسي اين نامها و تجزيه و تحليل آنها از ديدگاه تاريخي جغرافيايي و زبان شناسي ميپردازد، جاينام شناسي (toponymy ) نام دارد.
جاينامها را به طور کلي به دو گروه ميتوان تقسيم کرد:
آثار باستاني: شامل عمارت، قلعه، برج، کاروانسرا، دروازه، مسجد، مدرسه، بازار، پل، ميدان و محله.
آثار طبيعي: کوه، دره، دشت و بيابان، جلگه، تپه، رودخانه، آبشار، چشمه، باغ و مزرعه.
البته بر اهل تحقيق پوشيده نيست که پژوهشهايي که تاکنون حول محور جاينام شناسي انجام گرفته است، عمدتاً نگاهشان به کلان جاينامها، يعني اسامي مناطق وسيع و بزرگ مانند شهرها و روستاهاي بزرگ و مناطق داراي سکنه بوده است.
اما آباديهاي خُرد که عمدتاً در ارتفاعات و مناطق صعبالعبور قرار دارند، گذرگاهها، رودهاي کوچک، چشمه ها، نواحي جنگلي و کوهستاني کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند.
منطقه بجنورد يکي از مناطقي است که مظاهر طبيعي بيشماري را از گذشتههاي دور در خود جاي داده است. اما متأسفانه تاکنون جاينامهاي آن، اعم از خُرد و کلان، کوهستاني و جلگهاي داراي سکنه و بدون سکنه جمع آوري نشدهاند و طبعاً بر اهل فن و صاحبان علوم مرتبط است که ضمن معرفي جغرافياي طبيعي ، فرهنگي و زباني اين منطقه، خُرد جاينامها را بر اساس مناطق مسکوني، قوميتها، مردمان، آبها و پستيها و بلنديها، اساطير، مذاهب، جانوران و گياهان، پديده هاي کيهاني و صفات و يادهاي اشخاص و از نظر صرفي و ساخت مورفولوژي (اسامي ساده مشتق و مرکب)، اصيل بودن يا دخيل بودن اجزاي تشکيل دهنده آنها مورد بررسي و تحليل قرار دهند.
از آنجا که جاينامها رابطه مستقيمي با زبانهاي منطقه جغرافيايي دارند، همانند اشياء موزهها و بناهاي تاريخي ، هويت و شناسنامه يک ملت را تشکيل مي دهند . بنابراين براي تحقيق در مناطقي مانند منطقه بجنورد که اقوام مختلف، مانند ترک، کرد و فارس و تات و بلوچ و ... زندگي ميکنند، بايد دانست چه ميزان از اين جاينامها تحت تاثير زبانهايشان نامگذاري شده اند و اهميت اين نامها نيز از همين رو است ؛ و طبعاً تغيير و آسيب رساندن جاينامها به مثابه نابود کردن يک اثر تاريخي و هويت قومي و ملي است.
اما دريغا امروزه دست اندرکاران و مسئولين ذيربط اين نکته را در نمي يابند بلکه بالعکس ريشههاي هويتي و سرزميني ما را نشانه گرفته اند و آگاهانه يا ناآگاهانه ، نام هاي تاريخي و فرهنگي و هويت بخش همچون اعلام و نشانههاي جغرافيايي را مورد هجوم قرار داده اند ؛ به طوري که تعداد زيادي از اسامي جغرافيايي را در شهرها و روستاهاي اين منطقه در اثر گرايشات قوم ستيزانه تغيير دادهاند.
مثلاً در تابلوهاي معابر اين شهر، املاي «قرهخانبندي» ،و «قرهباشلو» را به «قرخانبندي »و « قرباشلو» تغيير دادهاند؛ يا بر اثر کج سليقگي، خيابان «صدرآباد» را که خاطرات حفر قنوات خواهر سردار مفخم به نام «صدر بيبي» را در اين محله تداعي ميکند، با تغيير به خيابان «ملاصدرا» از خاطرهها محو ساختند و نيز نام برخي روستاها را به دليل نفرتي که بعد از انقلاب نسبت به لفظ آنها به وجود آمده بود عوض کردند و تمام پيشينه فرهنگي آنها را از حافظه تاريخي مردم اين ديار دور ساختند.
بنابراين تا دير نشده است کاري بايد کرد ؛ و اين بر عهده پژوهشگران جامعه شناسي ، زبانشناسي ، تاريخ و جغرافياي منطقه بجنورد است.
اين پژوهشگران بايد بدانند که جاينامهاي جغرافيايي علاوه بر اين که مردم يک ملت و زبان آن را نمايان ميسازد، بسياري از حقايق تاريخي که اثري جز نام از آنها باقي نمانده براي آنان آشکار ميکند. زيرا واژههاي منسوب به مناطق جغرافيايي تصادفي نبوده، بلکه با شکل ظاهري مفهوم مجازي، موقعيت مکاني، نوع کشت و کار، محصولات منطقه و مفاهيم ديگري در ارتباط است.
با مطالعه نامهاي جغرافيايي ميتوان تحولات سياسي اجتماعي، مهاجرت و تبعيد اقوام، همچنين اطلاعاتي از اقوام و طوايف، گويش محلي، آداب و رسوم، اسطورهها، اعتقادات و مذاهب، نحوه زندگي، محصولات کشاورزي، پوشش گياهي و ... به دست آورد.
گذشته از اينها، در تحقيقات مربوط به باستانشناسي و تاريخ اقوام، تحقيقات مربوط به هوا و اقليم شناسي، توسعه گردشگري، حفظ فرهنگها و ميراث فرهنگي که جاينامها نيز جزئي از آن هستند و يافتن معادن، حفاظت از محيط زيست و بومشناسي ميتوان از فوايد تحقيقاتي اين نوع پژوهشها بهره برد.
لذا گردآوري ، ثبت تلفظ درست جاينامها، نشان دادن رابطه آنها با زبان مردم، دلايل نامگذاري و ارتباط آنها با محيط طبيعي گونههاي گياهي، جانوري، باورها و ... از ضرورتهايي است که تحقق آن علاوه بر همت و عزم والاي اهل تحقيق ، کمک و ياري کليه هم ولايتي هاي فرهيخته را طلب ميکند.
گذشته از اينها، در تحقيقات مربوط به باستانشناسي و تاريخ اقوام، تحقيقات مربوط به هوا و اقليم شناسي، توسعه گردشگري، حفظ فرهنگها و ميراث فرهنگي که جاينامها نيز جزئي از آن هستند و يافتن معادن، حفاظت از محيط زيست و بومشناسي ميتوان از فوايد تحقيقاتي اين نوع پژوهشها بهره برد.
لذا گردآوري، ثبت تلفظ درست جاينامها، نشان دادن رابطه آنها با زبان مردم، دلايل نامگذاري و ارتباط آنها با محيط طبيعي گونههاي گياهي، جانوري، باورها و ... از ضرورتهايي است که تحقق آن علاوه بر همت و عزم والاي اهل تحقيق ، کمک و ياري کليه هم ولايتي هاي فرهيخته را طلب ميکند.
نظر دادن
از پر شدن تمامی موارد الزامی ستارهدار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.